روز مادر مبارک
چند روز پیش روز مادر بود با تو و بابایی رفتیم برای یکی از مامان بزرگهات هدیه خریدیم. گفتم برای یکی چون اون یکی مامان بزرگت شهرستانه و فکر نمیکنم حالا حالاها بتونیم بریم دیدنش البته وقتی رفتیم دستبوسی هدیش محفوظه. خلاصه از بازار که برگشتیم رفتیم خونشون تو مثل همیشه بمحض اینکه درو باز کردن شروع کردی به بداخلاقی البته تو پسر خوش اخلاقی هستی فقط بعضی روزا لج همه رو درمیاری هدیه مامان بزرگو دادیم که خیلی خوشحال شد البته بزور از دست تو درش آوردیم . بابابرای من یه هدیه خوشگل برای روز مادر و روز زن گرفته بود . محمدحسینم دوست دارم یه روز تو اینقدر بفهمی که روز مادره و با اون صدای خوشگلت بهم بگی مامان جون روزت م...
نویسنده :
مامان محمدحسین
10:56